سرویس سیاست مشرق - «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابهلای اخبار و مطالب رسانههای کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیلها و پیشینههایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم میگذاریم. هر روز ۰۷:۳۰ با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.
***
الویری: حتی یک رأی ریزشی ما هم به صندوق اصولگرایان نمیرود
«مرتضی الویری»، فعال چپ و رئیس در سایه شورای شهر تهران به تازگی طی اظهاراتی که کانال تلگرامی امتداد آنها را منتشر کرد در اشاره به انتخابات آتی مجلس در اسفندماه گفته است: اگر تصور کنیم رای جریان اصلاحات ریزش داشته و این ریزش به سبد جریان اصولگرا منتقل شده در اشتباه بسیار جدی هستیم. حتی یک رأی ریزشی اصلاحطلبان به صندوق اصولگراها نمیرود.
او میافزاید: به ضرس قاطع اعلام می کنم امروز حتی یک نفر از کسانی که بنا به دلایل مختلف انگیزه فعالیت سیاسی در کمپ اصلاحطلبان را از دست دادند شناسایی نکردم که جذب اصولگرایان شده باشند.
الویری در بخش دیگری از اظهارات خود نیز میگوید: آرای خاکستری یا رای خاموش می شوند یا به سمت براندازی می روند. اما باز هم تاکید می کنم که ریزش رای هم در آرای اصلاحطلبان و هم اصولگرایان اتفاق افتاده است...اگر میزان مشارکت پایین بیاید جریان اصولگرایی با همان آرای کم شانس بیشتری دارد.
*ما مثل آقای الویری از نتیجه انتخابات آگاه نیستیم! اما یک اصل ساده در تمام نظامات دموکراتیک جهان وجود دارد و آن اینکه کارآمدها همواره اقبال بیشتری نسبت به ناکارآمدها دارند.
این اصل ساده البته در کنار یک حقیقت مهم نیز قرار دارد و آن اینکه شورای شهر پنجم تهران، مجلس دهم و دولت اعتدال تبدیل به سمبلهای ناکارآمدی اصلاحطلبان شدهاند و امثال الویری نیز نمیتوانند با آسمان و ریسمان کردن؛ این ضعف بزرگ را بپوشانند.
این فرایند نشان میدهد که رقبای اصلاحطلبان با اقبال بیشتری در انتخابات و انتخاباتهای آتی مواجهاند مگر اینکه به قول تاجزاده، فضای عمومی آرای مردم به گذشته رأی ندهد و پروپاگاندا واقعیت را به مسلخ ببرد.
گفتنیست در دموکراسیهای دیگر جهان، هنگامی که یک جریان سیاسی با شکست و ناکارآمدی مواجه میشود، تلاش میکند تا برای دفاع از حاکمیت، جریانات کارآمد را به مردم معرفی کند. رفتاری که البته در میان اصلاحطلبان شاهد آن نیستیم و این مقوله ضعفهای تئوریک این جریان خاص سیاسی را به رأیالعین نشان میدهد.
***
ظهور دنکیشوتیسم برای شوراندن مردم
مردی که بلندتر از همه شعار میداد؛ آمریکایی بود!
«داریوش قنبری»، فعال چپ و از نمایندگان ادوار مجلس به تازگی در مصاحبه با ایسنا پیرامون «ضرورت حفظ سرمایههای اجتماعی» اظهار کرده است: یکی از مسائل و مشکلاتی که در جامعه ما وجود دارد، این است که عدهای خاص منافع شخصی و گروهی خودشان را بر منافع ملی ترجیح میدهند؛ آنها در همین راستا همواره منافع ملی را قربانی منافع خود می کنند.
او میافزاید: وقتی چنین تفکر و دیدگاهی از طرف یک طیف سیاسی دنبال میشود، طبیعتا سرمایه اجتماعی هم افت میکند و اعتماد عمومی از بین می رود و تضعیف می شود. وقتی عملکرد مسئولان طوری باشد که از دل آن پیشبردی حاصل نشود، مردم متوجه موضع آنان میشوند و اعتماد عمومی هم کاهش پیدا می کند.
قنبری سپس در توضیح بیشتر اظهارات خود گفته است:
«عدهای در ظاهر سنگ دفاع از ملت را بر سینه میزنند، اما زندگی متفاوتی از مردم دارند. وقتی وارد زندگی شخصی آنان می شوید میفهمید فرزندان و خانوادههایشان در خارج از کشور در کشورهایی مثل آمریکا و کانادا، اما خودشان در داخل ایران مشغول کسب ثروت هستند. آنها بلندتر از همه مرگ بر آمریکا میگویند اما در واقع ثروت و سرمایههایشان از آمریکا سر در میآورد. وجود چنین شخصیتهایی در عرصههای سیاسی و اجتماعی مانع رشد منافع ملی و حفظ سرمایههای اجتماعی میشوند»![1]
*پر بیراه نیست که بگوییم این اظهارات مرزهای صیانت از سرمایههای اجتماعی یک حکومت را جابهجا کرد!
اینکه درباره ضرورت حفظ سرمایه اجتماعی شاهد سخنسرایی باشیم و البته بعد ببینیم که دروغی بزرگ با محتوای شخصیتهایی که بلندتر از همه شعار مرگ بر آمریکا میدهند اما خانوادههایشان در آمریکا هستند؛ گفته میشود.
آشکار است که قنبری باید بتواند در مقطع فعلی، ولو یک نفر را با چنین خصلتهایی در میان مسئولان و رجال کشور نشان بدهد وگرنه میتوان فهمید که او نیز همانند سایر همقطارانش در ستاد جریان خاص که با نشر اکاذیب قصد به خیابان کشاندن مردم را دارند؛ مشغول تخدیش چهره نظام اسلامی است.
شخصیت ذهنی معرفی شده از سوی قنبری به قدری دنکیشوتی است که حتی بعید است در حکومتهای جائر و فاسق هم شاهد وجود چنین اشخاصی باشیم!
البته این از خصائل فضای فتنه اقتصادی است که شاهد اکاذیبی به این عجیب و غریبی هستیم. زیرا اعضای ستاد فتنه به این باور رسیدهاند که میتوانند برای ناراضیسازی مردم از حاکمیت، هر دروغی ولو شاخدارترین دروغها را نیز در فضای افکار عمومی مطرح کنند و به انتظار ثمره آن که خدشهدار شدن اعتماد مردم است، بنشینند.
قنبری باید بداند که مردم بیش از او در جریان فساد، رانتجویی و نجومیخواری برخی از مدیران هستند اما همین مردم اولا میدانند که این جرائم مدیریتی فراگیر نیست و ثانیا وجود این اشکالات نیز سبب نمیشود که جامعه شنوای هر دروغی باشد.
دروغهایی مثل همین که رجالی هستند که بلندتر از همه مرگ بر آمریکا میگویند اما خانوادهشان در آمریکا هستند و ثروت و سرمایهشان نیز در آخر به آمریکا میرسد!
***
اتمام حجت لیدر منزوی اصلاحطلبان!
چپها از تحریم خاموش انتخابات و ایجاد چالش ارضی میگویند
«عبدا... ناصری»، فعال چپ و عضو شورای مشورتی اصلاحطلبان در بخشی از یک مصاحبه که روزنامهای به نام ستاره صبح آنرا منتشر کرده، درباره سیاست اعلامی اصلاحطلبان برای انتخابات آتی گفته است: سیاست جریان اصلاحات نه به تحریم و نه به مشارکت تحت هر شرایطی است؛ یعنی نه تنها اصلاحطلبان تمایلی به تحریم انتخابات ندارند، بلکه از سوی دیگر حضور در عرصه انتخابات تحت هر شرایطی را هم قبول نخواهند کرد.
او در ادامه تصریح میکند: اگر دقت کنید حرف خاتمی این است که همزمان با عدم تحریم انتخابات، مشارکت باید مشروط به فضای باز و امکان حضور نمایندگان شایسته در انتخابات باشد. باید دانست که یک کنشگر سیاسی در هر سطحی که باشد، تکلیف سیاسی و اجتماعی خود را ادا میکند. به نظر من خاتمی با این سخن به عنوان شخصی سیاسی، اجتماعی و کاریزماتیک تکلیف سیاسی خود را ادا کرده و به عبارتی با جامعه و حاکمیت اتمامحجت کرده است.
ناصری ادامه میدهد: درست است که تصمیم گیرنده نهایی مردم هستند، اما اصلاحطلبان و خاتمی علاوه بر اینکه دغدغه حفظ کلیت نظام سیاسی را دارند، به همان میزان دغدغه جامعه مدنی را هم دارند؛ بنابراین اگر نمیتوانند از نظر اجرایی کاری کنند، اما به حاکمیت میگویند اگر زمینه حضور پرشور مردم فراهم نشود، ایران و تمامیت ارضی با چالش مواجه خواهد شد.[2]
*راهبرد اصلاحطلبان را میتوان بصورت فیالجمله «تحریم خاموش» نامید.
طرحی که همانطور که ناصری ابعاد آنرا شرح داده است، میرود تا با شرط گذاری برای نظام اسلامی، رفتار دشمنانه چپها در انتخاباتهای مجالس هفتم و نهم؛ یعنی تحریم انتخابات را تکرار کند.
شرطگذاری اصلاحطلبان برای نظام البته در حالی است که همه میدانیم شورای نگهبان هرگز از تکالیف قانونی خود پا پس نخواهد کشید و به تأیید صلاحیت به هر قیمتی، آری نخواهد گفت. پس نتیجتاً چپها نیز همچنان که تاکنون گفتهاند مرتکب رفتار دشمنانه تحریم انتخابات خواهند شد.
رفتاری که البته تاجزاده صورت دقیقتری برای آن ترسیم میکند و دربارهاش میگوید: در غیر این صورت آن (انتخابات) را تحریم میکنیم و با مردم تحریمکننده هماهنگ میشویم.[3]
ما پیش از این در مجموعه وبلاگ مشرق، توضیحات موسّعی را پیرامون ماجرای تحریم خاموش انتخابات برای مخاطبان محترم ارائه کردهایم.[4]
معالوصف بیان این نکته ضروریست که هیچ کشوری در جهان، معارضه علیه حاکمیت را در شکلهای تحریم انتخابات و تهدید به چالش ارضی تحمل نمیکند.
مسئله وقتی جالبتر میشود که بدانیم تئوریسینهای جریان چپ، بر محمل تحریم خاموش انتخابات همچنین از مقولاتی مثل سازماندهی خیابانی[5] و برنامهریزی برای اشغال مراکز حساس نظام[6] نیز سخن گفتهاند...
سعید حجاریان نیز در این زمینه صراحتا از وقوع درگیری خیابانی در پیشاانتخابات سخن گفته است.
***
1_ https://www.isna.ir/news/98050904715/
2_ http://www.setaresobh.ir/fa/news/main/48665